اولین نقطه تماس مشتری با یک مجموعه ؛
چگونه آینده بازاریابی در گرو “دیجیتال مارکتینگ” است؟!

-
به گزارش دانانیوز، ☆دكتر مجتبي پيرزاد _ بازاریابی و فروش جزو مشاغلی است که بهشکلی چشمگیر تحتتأثیر تغییر سبک زندگی قرار گرفته است رسانه های دیجیتال یک منبع بزرگ در حال رشد از سرگرمی، اخبار، بازار کسب و کار و تعاملات اجتماعی هستند که حجم عظیمی از اطلاعات را در اختیار کاربران قرار می دهند. در این میان علاوه بر اطلاعات منتشر شده از جانب یک کسب و کار، نظرات دوستان، آشنایان و بستگان نیز در اختیار مشتری قرار می گیرد. دیجیتال مارکتینگ به ابزارهای الکترونیکی (کامپیوتر، تبلت، تلفن و …) برای ارائه تجربهای خاص به مخاطبان کمک میکند. دیجیتال مارکتینگ در ظاهر بسیار ساده به نظر میرسد، اما بسیار پیچیده است. در واقعیت، دیجیتال مارکتینگ در زمان تعامل با یک مخاطب مستعد همانند نوک یک سرنیزه است. دیجیتال مارکتینگ کانال ارسال پیام نیست اما به نوعی تجربهای را با زندگی ترکیب میکند. دیجیتال در حال حاضر اولین نقطه تماس مشتری با یک مجموعه هست. در این کانال مشتری کنترل بسیار زیادی برای دیدن و شنیدن آنچه پیش رویش است دارد. در این بخش لازم است به سه اصل استراتژی در بازاریابی عصردیجیتال اشاره شود:
۱- داشتن اهداف روشن در کسب وکار: دستیابی به بهترین استراتژی زمانی محقق می شود که اهداف کسب وکار به شکل روشن مشخص شودنشانه یک بازاریابی خوب این نیست که ببینیم تکنولوژی های جدید مورد استفاده قرار می گیرد بلکه آنچه اهمیت دارد اینست که یک استراژی در دستیابی برای رسیدن به اهداف مهم چقدر موفق است. بنابراین این که نیت و قصد خود را تعریف می کنید تاثیر بسزایی در موفقیت وشکست شما دارد.اغلب کارهای تجاری با استفاده از سه معیار می توانند به شکلی مناسب ایجاد شوند:هوشیاری،فروش وحمایت(ارجاع مشتری)
۲- استفاده از تیم های نوآوری برای شناسایی،ارزیابی وتبدیل فعال فرصت ها استفاده کنید: مجریان بازاریابی باید بازار تجاری را به شکل فعال مورد نظارت قراردهند،فرصت های تجاری را شناسایی کنند و کمپین های تبلیغاتی را ارایه کنند. منطقی نیست ازهمه فناوری های جدید استفاده شود به خصوص که بیشتر این تکنولوژی ها نیز دوام زیادی ندارند.وقتی شرکت ها به سمت ایجاد نوآوری پیش می روند سعی می کنند بهترین افراد ممکن را در این کارقرار دهند.به همین دلیل است که در اغلب موارد تیم نوآوری را مدیران اجرایی ارشد تشکیل می دهند. البته استراتژی ونوآوری تفاوت های ساختاری زیادی با یکدیگر دارند.همان طور که قبلا گفته شد یک استراتژی خوب باید بتواند سازمان را به اهدافش برساند. اما نوآوری روی خلق چیزی تمرکز دارد که جدید است و همانطور که می دانیم چیزهای جدید مثل راه حل های استاندارد عمل نمی کنند حداقل در ابتدای کار.
۳- ایجاد بازار براساس دارایی ها: امروزه استفاده از کمپین تبلیغاتی که در گذشته استفاده می شد تا مشتری بالقوه از وجود محصول آگاه شود و سپس فروش مستقیم وانعقاد قرارداد انجام می شد منسوخ شده است و کارایی ندارد.امروزه این کمپین های تبلیغاتی منجر به ترغیب مشتریان ودر نهایت تحقیق آن ها در مورد محصول می شود اما در این هنگام ممکن است رفتار این مشتریان توسط رقبا دنبال شوند وآن ها سراغ رغیب شما بروند.برندهای موفق تبدیل به بسترهای بنیادین می شوند وباید کاری بیش از ترغیب مشتریان را انجام دهند. در واقع بازاریاب ها باید مشتریان را ترغیب به مشارکت کنند.در عصر دیجیتال،برندها دیگرمانند سابق جز دارایی های شرکت که به وسیله آن راهی برای نفوذ پیدا کرد به حساب نمی آیند،بلکه آن ها جوامع ایجاد هدف وامید هستند. و به منظور روشن شدن دلیل نیاز اینده بازار به دیجیتال مارکتینگ می بایست به تعریف دیجیتال مارکتینگ در مقابل بازاریابی سنتی اشاره کرد تا مزایای حاصل از این دید رو به جلو مشخص و مبرهن گردد: بازاریابی سنتی شامل روشهای رایجی است که از آغاز حرفهی بازاریابی و تبلیغات بهکار گرفته شدهاند و شامل تلویزیون، روزنامه، رادیو، بیلبوردهای خیابانی و جادهای، مجلات دورهای و… میشوند. در دنیای دیجیتال که تلویزیون و روزنامهها به گوشیها راه پیدا کردهاند، نادیده گرفتن امتیازهای بهره بردن از دیجیتال مارکتینگ منصفانه نیست. در این مطالعه کوتاه به برخی از مزیت های دیجیتال مارکتینگ اشاره میشود.
۱. هزینهی پایین: در مقابل تبلیغات روزنامهای و تلویزیونی، تبلیغات اینترنتی بسیار کمهزینه هستند. هر کسبوکاری هرقدر هم کوچک، امکان بهرهگیری از روشهای مختلف دیجیتال مارکتینگ را دارد.
۲. نتیجهی سریع: برای آگاهی از نتیجهی بازاریابی سنتی باید برنامهریزیها اجرا شوند و هفتهها یا حتی ماهها بگذرد تا بتوان دادهها و نتایج حاصل از آن را بررسی کرد. اما در دیجیتال مارکتینگ بهمحض اجرای تبلیغات به اطلاعاتی ازجمله تعداد بازدیدکنندگان، فعالترین زمان روز، نرخ تبدیل (Conversion rate) و نرخ پَرِش (Bounce rate) دسترسی دارید و میتوانید با توجه به اطلاعات لحظهای برنامه بازاریابی خود را بهبود دهید.
۳. توسعهی برند: زمان و فضای محدود در تبلیغات سنتی با هدف توسعه برند، قابلمقایسه با اثرگذاری دیجیتال مارکتینگ نیست. بهجای یک ستون روزنامه یا آگهی رادیویی ۱۵ ثانیهای در زمان خاصی از روز، یک سایت کامل در اختیارتان است و هر وقت بخواهید میتوانید کسبوکار و برندتان را به دیگران نمایش دهید.
۴. ماهیت غیرتهاجمی: بیشتر مردم روزنامه را بهخاطر آگهیهایش نمیخرند، تلویزیون را هم بهخاطر فیلمها و سریالهایش تماشا میکنند نه آگهیهای بازرگانی. بنابراین، بیشتر وقتها به تبلیغات سنتی توجه نمیشود. در دنیای دیجیتال (از پاپآپهای آزاردهنده که بگذریم) همیشه این امکان را دارید که آگهیها را رد کنید یا از میان حجم انبوه ایمیلها، برای خواندنشان گزینشی عمل کنید. بهعنوان صاحب کسبوکار میتوانید محتوایی مطابق با علاقهمندیها و سلیقهی مشتریهای گوناگونتان خلق و ارائه کنید؛ بهطوریکه آنها را به دنبالکردن آگهیتان ترغیب کند.
۵. گستردگی بیشتر، درگیرکنندگی بیشتر: در بازاریابی سنتی برای دریافت بازخورد مشتری از طریق آمار و گزارشها باید هفتهها یا ماهها صبر کنید. در دیجیتال مارکتینگ میتوانید علاوهبر تحلیل رفتار مشتریان نسبت به برنامههای بازریابی و تبلیغاتتان، با مشتریها گفتوگو و حتی دربارهی ویژگیهای محصول و برندتان بحث کنید و در لحظه از بازخود مشتری آگاه میشوید. البته این یعنی باید وقت و انرژی بیشتری صرف کنید.
۷. انتشار سریعتر: در دیجیتال مارکتینگ دستهای از فعالیتها مانند به اشتراکگذاری و کامنتهای پیدرپی به شما کمک میکند تا هر لحظه موردتوجه مخاطبان جدیدی قرار بگیرید.
۸. بدون توقف: همه میدانند که در حساسترین نقطهی فیلم و سریال نوبت به پخش آگهیهای بازرگانی میرسد. همیشه امکان گذر از تبلیغات سنتی وجود دارد؛ در زمان پخش آگهی حتی آگهیهای بهدردبخور هم به چشمتان نمیآید و حتی ممکن است کلا از جلوی تلویزیون کنار بروید. در دیجیتال مارکتینگ ابزار و زمان تبلیغات نامحدود است و شما همیشه امکان گذر از آگهیهای ناخوشایند و بازدید از تبلیغات دلخواهتان را دارید.
۹. مناسب برای سطوح مختلف کسبوکار: برای دستیابی به بیشترین اثربخشی در دیجیتال مارکتینگ نیازی نیست کسبوکاری بزرگ یا کارکنان زیادی داشته باشید. نشر و توسعه در دنیای مجازی به آدمهای زیادی نیاز ندارد.
۱۰. ارزیابی سادهتر: به کمک ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس دسترسی به دادههای مربوطه ازجمله نرخ بازدید، پرش، کلیک، زمان گذرانده شده و همچنین ارزیابی آنها بهسادگی امکانپذیر است.
۱۱. بهبود استراتژی: بزرگترین مزیت ارزیابی آسان و دسترسی آنی به اطلاعات امکان اصلاح سریع استرژی کسبوکارتان است. درحالیکه پس از آگاهی از نتیجهی ارزیابی تبلیغات سنتی ممکن است برای اصلاح استراتژی خیلی دیر شده و کسبوکارتان در سراشیبی سقوط باشد.